Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-03@00:42:22 GMT

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست!

تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۴۲۸۹۶

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست!

این روزها و در پی درگذشت عزت‌الله مهرآوران، سکانسی از سریال «می‌خواهم زنده بمانم» با بازی این بازیگر فقید، به همراه بابک کریمی بارها در فضای مجازی بازنشر داده شده و دست به دست می‌شود. این سکانس که به واسطه موقعیت شخصیت‌ها در جریان داستان، از همان ابتدا غم و شادی را توأمان داشت، حالا با از دست دادن عزت‌الله مهرآوران در واقعیت، دردناک‌تر از قبل دنبال می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در همین راستا گفت‌وگویی با بابک کریمی، دیگر بازیگر این سکانس به یادماندنی داشته است که این روزها در خارج از کشور به سر می‌برد. او در بخش‌هایی از این مصاحبه می گوید: «عزت‌الله مهرآوران آدم حاضر جواب و شریک بسیار همراهی بود. بازی در کنار این بزرگوار شانس خوبی بود. رقصمان در سریال «می‌خواهم زنده بمانم»، غم و شادی را با هم داشت. «می‌خواهم زنده بمانم» از لحاظ روانی به زندگی شخصی‌ام کمک کرد.»

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگو با بابک کریمی، بازیگر نقش همایون در سریال «می‌خواهم زنده بمانم» است.

کریمی درباره حس و حال پارادوکسیکالی که در سکانس رقص سریال «می‌خواهم زنده بمانم» همراه با عزت‌الله مهرآوران ایجاد شد، می‌گوید: بله، درست است؛ درواقع غم و شادی در آن سکانس با هم بودند که کمی در بافت داستان بود. دیگران را نمی‌دانم ولی من از تجربه خودم حرف می‌زنم. دورانی که سریال را می‌ساختیم، برای من بنا به دلایلی در زندگی خصوصی‌ام، روزهای خوشی نبودند؛ به همین خاطر چهار قسمت بیشتر از سریال را تماشا نکردم و دیگر نتوانستم ببینم. چون هر بار که می دیدم یاد پشت صحنه آن روزها می‌افتادم که یادآور دوران خوبی در زندگی شخصی برایم نبود.

کریمی خاطرنشان می‌کند: آن روزها به‌خصوص در صحنه‌های رقص، دقیقاً این دوگانگی را در دل خودم داشتم؛ چون از یک طرف دلم خون و پر از غم و اندوه بودم از طرفی باید می‌آمدم سر صحنه و آنجا ما یک رقص جشن تولد و بعد رقص دیگری داشتیم که این اتفاق یک تضاد عجیبی ایجاد می‌کرد. در واقع می‌توانم بگویم شادی که در سکانس رقص «می‌خواهم زنده بمانم» حاکم بود، آن روزها کمی به من کمک می‌کرد تا حال روحی‌ام بهتر شود و شب که به خانه می‌آمدم حس می‌کردم کمی سبک‌تر شده‌ام.

بازیگر «می‌خواهم زنده بمانم» سپس درباره اینکه در زندگی واقعی‌اش چقدر به شخصیت «همایون» نزدیک است یا از آن فاصله دارد؟ اینگونه می‌گوید: اینکه چقدر شخصیت همایون حقی به من شبیه بود، من آن زمان هم یک پُست در صفحه شخصی‌ام نوشتم. معمولاً در کارهایم این منم که باید به شخصیتی که آن‌ را بازی می‌کنم، تبدیل شوم ولی این بار عکس این ماجرا اتفاق افتاد؛ یعنی همایون حقی شد بابک‌ کریمی! به همان دلیلی که گفتم به لحاظ حسی و عاطفی روزهای آسانی برایم نبود به همین خاطر احساسات خودم، همایون حقی را گرفتند و مال خود کردند. درواقع سکوت‌ها، تنهایی‌هایش در سلول زندان، دیالوگ‌هایش با همسرش و خیلی ماجراهای دیگر، خودم بودم؛ البته خارج از اینکه در سریال من راننده کامیون بودم، ولی شغلم چیز دیگری است اما از نظر جنسی خیلی مشترکات با هم داشتیم و حس می‌کنم نتیجه پایان داستان، سند حس و حال خودم بود؛ ضمن اینکه اول قرار نبود اینطور باشد و در طول کار این طور شد و درواقع یکسری اتفاقات افتاد که همایون حقی شبیه من شد و این امکان را داد تا من خودم را با نقش تخلیه کنم. «می خواهم زنده بمانم« به لحاظ روانی به من خیلی کمک کرد.

---

کریمی در ادامه صحبت‌هایش یاد عزت‌الله مهرآوران را زنده می‌کند و از باهم بودنشان در سریال «می‌خواهم زنده بمانم» می‌گوید: من تا به حال با زنده‌یاد مهرآوران کار نکرده بودم و فقط در فیلم‌های مختلف ایشان را دیده بودم؛ بنابراین این سریال، خیلی برخورد جالبی برایم بود چون ایشان آدم بسیار شوخ، بافرهنگ، حاضر جواب و مهمتر از همه شریک همراهی بود؛ یعنی ما واقعاً با گروهی که کار کردیم نه فقط مقابل دوربین بلکه در پشت صحنه هم یک وابستگی و همبستگی عجیبی میانمان ایجاد شد که تا آخرین روز کار هم ادامه داشت؛ این در حالی است که معمولاً در همکاری‌های آخر به‌خصوص در آثار درازمدت همه به نوعی از خستگی و کلافگی به خون همدیگر تشنه می‌شوند، به‌خصوص که ماجرای کرونا حاکم بود اما «می‌خواهم زنده بمانم» برای همه ما خیلی خوب بود.

این بازیگر در پایان به خصوصیات اخلاقی زنده‌یاد مهرآوران اشاره می‌کند و می‌گوید: همیشه در این گروه ها آدم‌هایی هستند که این گرما را ایجاد می‌کنند و زنده‌یاد مهرآوران یکی از همین آدم‌ها بود. هر روز که سر صحنه می‌آمد واقعا حضورش به خوبی حس می‌شد و کارمان با روزهایی که نبود خیلی تفاوت داشت؛ بنابراین از این لحاظ این همکاری برای شخص من یک کشف خیلی خوب و به نوعی شانسی برایم بود که افتخار داشتم با ایشان هم‌بازی شوم.

می‌خواهم زنده بمانم» یک مجموعه نمایش خانگی است که به کارگردانی محسن شاه‌محمدی و تهیه‌کنندگی محمد شایسته در سال ۹۹ تهیه شد.

بابک کریمی که همراه حامد بهداد، سحر دولتشاهی، پدرام شریفی، آزاده صمدی و ... در این سریال بازی کرده است، خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌ همراه گروه بازیگران فیلم «جدایی نادر از سیمین» کسب کرد. بابک کریمی فرزند نصرت کریمی کارگردان فقید تئاتر ایران است. /ایسنا

بیشتر بخوانید

عزت‌الله مهرآوران درگذشت زندگی و مرگ هنرمندانه در ته‌لهجه‌های جنوب  

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: خواهم زنده بمانم عزت الله مهرآوران بابک کریمی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۴۲۸۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت فارسی‌زبانان آسیای میانه /نگاهی به کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود»

  علی هادیلو؛ اعتماد    پژواک جدایی مناطق آسیای میانه و ایران، قصه‌ای پرغصه به وسعت تاریخ ایران معاصر است؛ اما فارغ از مرثیه‌سرایی بر میراث به یغما رفته، اغلب ایرانیان را وقوف نیست که چه بر سر میراث هزارسالگان در سرزمین‌های جدا افتاده رفت.   کتاب «تاجیکان ورارود؛ از ۱۸۶۰ تا ۱۹۲۴» نخستین روایت علمی دقیق و مدون به سبک تاریخ‌نویسی‌نو و به زبان فارسی در این زمینه است. این کتاب پرارج گرچه در سال ۱۴۰۰ در ایران منتشر شد، اما به دلیل خاستگاه تاجیکی محقق (نماز حاتم) آنچنانکه باید و شاید در فضای رسانه‌ای ایران ارج نهاده نشد.    کتاب تاریخ تاجیکان ورارود، شرح رنجی است که از فرط بی‌صدایی تاکنون شنیده نشده و برای شنیدن آن باید گوش به دیوار ستبر تاریخ خواباند. این درد به تعبیر فروغ فرخ‌زاد، بانوی شعر و ادب ایران زمین، از آن جنس دردهایی است که «انسان را به سکوت وا می‌دارد، از این رو بسیار سنگین‌تر از دردی است که انسان را به فریاد وا می‌دارد.»   سرگذشت روزگار زبان فارسی و تاجیکان در این کتاب دست‌کمی از دوران پرآشوب پس از ورود و سیطره مغولان بر ایران نداشت و چه بسا تلخ‌تر از آن عصر بود.     قوم مهاجم مغول، به روایت موجز جوینی، «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند»، اما چند سالی نگذشت که پیش از فروپاشی دولت‌شان، در بستر کارگاه حریر فرهنگ، اندیشه و مدنیت ایرانی سر به راه‌تر شده، زبان فارسی را به عنوان زبان خود برگزیدند و به تدریج به کیش و آیین ایرانی و اسلامی گراییدند و حتی مروج آن شدند، حال آنکه زبان فارسی آسیای میانه در چنگ قوم یأجوج و مأجوج گرفتار شده و به مرور جای خود را به زبان‌های روسی و ازبک داد.       نماز حاتم، نویسنده کتاب، از محققان و استادان برجسته و بنام دانشگاه ملی تاجیکستان است. او استاد گروه تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان است که تاکنون ۱۵ کتاب و بیش از ۲۶۰ مقاله به نگارش درآورده است.   کتاب‌های تاریخ خلق تاجیک (کتاب درسی برای کلاس نهم) و «سرنگون کردن ترتیبات امیری در بخارا» (کتاب دانشگاهی) از جمله مهم‌ترین آثار این محقق شهیر تاجیکی است.    تاریخ تاجیکان ورارود، روایتی خواندنی درباره ماجرای گذر سرسلامت تتمه زبان فارسی و قوم بزرگ تاجیک در منطقه آسیای میانه از دوران پرتلاطم و پرآشوب سیطره روسیه تزاری و شوروی و سلاخی فارسی‌زبانان آسیای مرکزی در میانه سال‌های (۱۸۶۰-۱۹۲۴) است و ماجرای این گذر تاریخی، سیاسی و فرهنگی به مثابه داستان سیمرغ عطار است که تنها معدودی از مسافران با موفقیت در این سفر سیاسی، تاریخی و فرهنگی به مقصد رسیدند.      کتاب تاریخ تاجیکان ورارود تاریخ صرف نیست و همچنانکه ویل دورانت تاریخ تمدن را شرح دستاوردهای عظیم انسانی روی سواحل رودخانه خروشان و پرهیاهوی تاریخ می‌دانست، روایتی از شجاعت، قهرمانی و تلاش نفسگیر یکی از کهن‌ترین ملت‌های جهان در حفظ و گسترش زبان فارسی، فرهنگ، سنن اخلاقی، اقتصاد، اندیشه، دانش، کشاورزی، ارتباطات و میراث گرانبهای نیاکانی است.    کتاب تاریخ تاجیکان ورارود مرثیه‌سرایی بر میراث به یغما رفته ایرانی نیست؛ بلکه نویسنده (نماز حاتم) کوشش خود را به کار گرفته تا براساس منابع تازه و از نگاهی نو صفحات درخشان تاریخ نیاکان خویش را در مبارزه با مهاجمان روس و پاسداری از میهن خود روایت کند.   ملتی که به توصیف این محقق، در برابر دشمن، «نه سپر، بلکه فرهنگ خود را پیش گذاشت، به قوم مهاجم دوستی، همزیستی و همکاری را پیشنهاد کرد، خود که فرهیخته و معارف‌پرور بود، به بیگانگان کوچی، برتری دانش و فرهنگ را اثبات نمود، ایشان را نیز به همین راه هدایت ساخت.»   در این کتاب که به کوشش آرش ایران‌پور، محقق ایرانی، برگردان و شرح شده، معادل‌های روسی و «کریلی» با وسواسی مثال‌زدنی به معادل‎های فارسی برگردانده شده است.    این کتاب را می‌توان نمونه‌ای از شکل‌گیری یک مکتب تاریخ‌نگاری جدید در آسیای میانه نیز قلمداد کرد؛ مکتبی که با وجود تاثیرپذیری از راه و روش تاریخ‌نگاری شوروی -البته وجوه علمی و مثبت آن- از این توانایی نیز برخوردار است در جایی که به بررسی سیاست‌های مقامات شوروی مربوط می‌شود، بدون پرخاش و تندی، جوانبی از آن را مورد نقد و بازنگری قرار دهد.   این کتاب همچنین نقبی به فرآیند تدریجی فارسی‌زدایی از آسیای میانه زده و روایتی داستان‌گونه و جانسوز دوران فترت زبان فارسی در این خطه، فراروی ما می‌نهد.    از زمان ورود اشغالگران روس به آسیای مرکزی (۱۸۶۰)، شوربختی فارسی‌زبانان و افول تاجیک‌ها آغاز می‌شود و به دلایل متعدد و دسیسه‌های حکمرانان در سیادت روسیه تزاری به ویژه حکومت شوروی به مرور زبان فارسی جایگاه پیشین خود را از دست می‌دهد و حتی ‌کار به تحقیر فارسی زبانان و استحاله قوم تاجیک می رسد‌.      فرآیند فارسی‌زدایی که عملا از دوره حکومت شوروی رنگ و بویی جدید به خود می‌گیرد، با تبر تقسیم‌ (مرزبندی‌های ملی) در ۱۹۲۴ به اوج می‌رسد و میوه‌های خونین آن را می‌توان به ویژه در نسل‌کشی روشنفکران فارسی زبان در دهه ۱۹۳۰ به وضوح مشاهده کرد.   به روایت نویسنده در صفحات مطبوعات چه آسیای میانه و چه روسیه درباره تاجیکان و زبان فارسی (که از ۱۹۲۴ نام آن به تاجیکی تغییر کرد) تقریبا چیزی چاپ نمی‌شد.     حتی «اگر به ناگه مقاله‌ای هم چاپ می‌شد، بیشتر آنها غرض‌ورزانه بوده، گاه تاجیکان و زبان فارسی تاجیکان را آشکارا تحقیر می‌کردند.» کار بدانجا رسید که بر حذف زبان فارسی و انکار موجودیت این زبان و تاجیکان، رسما پافشاری می‌کردند.    گفتنی است کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود» از دهه ۱۸۶۰ تا سال ۱۹24 تالیف نماز حاتم، به کوشش آرش ایرانپور از سوی انتشارات شیرازه ما در ۶۲۴ صفحه منتشر شده است. کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • حوزه انتخابیه میانه
  • سرگذشت فارسی‌زبانان آسیای میانه /نگاهی به کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود»
  • آشنایی با نامزدهای راه یافته به دور دوم انتخابات در میانه و شبستر
  • جهان از اسرائیل می‌خواهد از حمله به رفح اجتناب کند
  • کاپیتان یونایتد: باید بخواهند تا اینجا بمانم!
  • تحلیلگر اسرائیلی: جنگ پایان یافته، حمله به رفح توهمی بیش نیست
  • گوترش: تحقیقاتی مستقل درباره گورهای جمعی غزه انجام شود
  • قدرت پایدار در جامعه فقط با علم ایجاد نمی‌شود
  • ماجرای تمدید قرارداد اوسمار ویرا با پرسپولیس؛ سه برابر می‌خواهم!
  • گذر از میانه تاریخ با سفر به روستای انجدان اراک